فرض کنید هدف سازمانی کسب رتبه اول فروش طی 5 سال آینده در صنعت تولید لباس در کشور باشد. ممکن است این هدف برای سازمان بسیار مهم و ارزشمند باشد اما تغییرات محیط بیرونی (تغییر قوانین، سلایق مشتریان، اقدامات رقبا، شرایط اقتصادی و سیاسی و ...) و تغییرات داخلی (تغییر مدیران، تغییر سیستم تولید، استراتژیهای بازاریابی و فروش، کیفیت نیروی انسانی، داراییهای سازمان و ...)، هدف سازمان را تحت تاثیر قرار می دهند. لذا ممکن است چالشهایی به وجود آید که هدف سازمان تغییر کرده و یا دستیابی به آن را به تاخیر بیاندازد. بنابراین شاید بهتر باشد که این سازمان چند هدف را برای خود تعیین نماید و شرایطی برای سعی و خطا برای خود به وجود آورد اما در هر لحظه باید فقط بر یکی از آنها تمرکز کند.
اینکه تعداد اهداف چند تا باشد، در چه زمینه هایی باشد و توانایی سازمان در تحقق آنها چه میزان باشد، به بلوغ و مهارت نیروی انسانی سازمان وابسته است. هر چند که مطلوب ترین حالت، زمانی به وجود می آید که یک فرد یا سازمان، تنها یک هدف متعالی و ارزشمند برای خود انتخاب کنند اما باید در نظر داشت که رسیدن به چنین شناخت و بلوغی نیازمند دانش و تجربه فراوان است. پس بهتر است چند هدف مرتبط و متناسب با شرایط و توانمندیها و پتانسیل ها انتخاب شود اما تمرکز روی همه این اهداف به صورت همزمان نیازمند منابع و امکانات کافی است و در صورت محدودیت در منابع، باید در هر لحظه از زمان فقط بر یکی از اهداف تمرکز کرد.
فرض کنیم سازمان فرضی ما علاوه بر رتبه اول فروش، به دنبال کاهش 10 درصدی هزینه ها، افزایش 20 درصدی رضایتمندی مشتریان و چند هدف دیگر نیز باشد. ممکن است برخی از این اهداف مکمل یکدیگر باشند لذا اگر سازمان اصرار داشته باشد که ابتدا در فروش رتبه اول را کسب کند و بعد به انتخاب اهداف دیگر پرداخته و روی آنها تمرکز کند، شاید هیچ گاه به هیچ موفقیتی نرسد.
در همین مثال فرض کنید سازمان به رتبه 4 در فروش می رسد و به دلیل محدودیت در منابع ناچار می شود بر هدف دیگری تمرکز کند. سپس دست به کارهایی جهت افزایش رضایت مشتریان می زند. همین اقدام موجب افزایش فروش سازمان می شود و رتبه بالاتری در فروش را نصیب سازمان می کند. بنابراین چندین هدف نه تنها موجب عدم تمرکز و تحلیل نیروها نمی شود بلکه تنوع، جذابیت و خلاقیت بیشتری را میسر می سازد. لذا چه بسا سریعتر از آنچه که سازمان برای خود متصور بود، می توان به اهداف تعیین شده دست یافت.
البته نکته حائز اهمیت، درایت فرد یا سازمان در تعیین اهداف و داشتن برنامه ریزی و توانمندی در جهت تحقق آن است. فرض کنید فردی هم بخواهد تحصیلات خود را ادامه دهد، هم در زمینه شغلی سرآمد بوده و هم از نظر مالی تامین باشد. البته همه این موارد همزمان امکانپذیر است اما پیش شرط مهم آن، ارتباط بین اهداف و توانایی فرد خواهد بود. اینکه فردی در یک رشته تحصیلی که مطلقا به آن علاقه و اعتقاد ندارد تحصیل نماید، به کاری مشغول باشد که مطلقا به آن علاقه و اعتقاد نداشته باشد و تامین بودن از نظر مالی را یک رویا تصور کند چگونه خواهد توانست همزمان همه اهداف را دنبال نماید.
بنابراین ما ناگزیر هستیم که چندین هدف برای خود انتخاب کنیم و به صورت همزمان همه آنها را دنبال کنیم. این اقدام موجب خواهد شد بیشتر به قدرت و کیفیت وجودی خود پی ببریم. انسان موجودی فرا تصور است. بیش خواهی و جاه طلبی جزء مشخصات همه انسانهاست و ممکن است در عده ای نهفته و ناملموس باشد. بیش خواهی و جاه طلبی یعنی داشتن همه چیز به صورت همزمان و این امر جز با مددخواهی از قدرت درونی و نیز قدرت لایزال الهی میسر نخواهد بود.
پس در نظر داشته باشید شما هم می توانید تحصیلکرده باشید، هم می توانید از شغل خود لذت ببرید، هم می توانید سالم و سلامت باشید، هم می توانید خوش تیپ باشید، هم می توانید دیندار باشید، هم می توانید نوع دوست باشید، هم می توانید پولدار باشید و هم می توانید شاد و سرزنده باشید و داشتن همه اینها با هم حق شماست به شرط آنکه بخواهید و توانایی داشته باشید. لذا درست است که بگوییم خواستن، توانستن است.
اولین نفری باشید که دیدگاه خود را بیان می کند.