اگر یک کارآفرین نتواند بفروشد چگونه می تواند ارزش کار خود را نمایان سازد و گردش مالی ایجاد کند؟ وقتی به تلاشهای تام واتسون (موسس شرکت IBM) نگاهی انداخته شود، پشتکار و امید در اقدامات او موج می زند. او در عصری که چرتکه حرف اول را می زد، قصد فروش ماشین حساب را به کسبه و بازاریان داشت و دائما از آنها نه می شنید. تام واتسون در خاطرات خود می گوید:"با شنیدن هر نه، مطمئن تر می شدم که حتما موفق خواهم شد". به راستی آیا این روحیه که به اعتقاد من نوعی روحیه جهادی است نمی تواند ضامن موفقیت در فروش و کارآفرینی باشد؟
البته جالب است بدانیم توانایی فروش، فقط به کارآفرینان اختصاص ندارد بلکه یکی از ملزومات موفقیت در زندگی، توانمندی در حوزه فروش است. والدین و فرزندان، رئیس و کارکنان، دولت و مردم، معلم و شاگردان و ... دائما در حال فروش به یکدیگر هستند. اگر یک معلم نتواند برای مطالبی که می خواهد به شاگردانش ارائه دهد، جذابیت ایجاد کند، به تبع شاگردانش برای حضور در کلاس او ثانیه شماری نخواهند کرد.
درس معلم ار بود زمزمه محبتی جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را
بنابراین چه نیازی به حضور و غیاب و تهدید و ارعاب است؟ اگر فرآیند فروش درست طی شود و شاگردان از مطالب معلم بهره برده و آن مطالب را مفید و جذاب قلمداد نمایند، حاضرند برای آن هر هزینه ای را متحمل شوند.
اما جالب است بدانیم یکی از پیش نیازهای مهم برای انجام یک فروش موفق، اعتقاد و ایمان به آن چیزی است که قرار است به فروش برسد. در همان مثال معلم، اگر معلم به آن مطالبی که قرار است ارائه دهد اعتقادی نداشته باشد، بدون تردید نمی تواند تاثیر زیادی بر شاگردانش بگذارد و فروش با موفقیت همراه نخواهد بود. همانطور که در قسمت دوم بازاریابی و فروش نیز بیان شد، لایه سوم محصول نقش کلیدی و اساسی در فروش دارد. در همان مثال معلم، شاید بتوان گفت که لایه سوم ایجاد دانایی و آگاهی در شاگردان است تا بتوانند با آن به توانایی دست یابند.
اولین نفری باشید که دیدگاه خود را بیان می کند.