فرض کنیم با مجموعه معارفی که در دوره حیات ما کسب شده است توانسته ایم لیستی از ارزشها به دست آوریم. این لیست می تواند متنوع و گسترده باشد. به عنوان مثال پول، خانواده، آرامش، شهرت، سلامتی، عاقبت نیک و رضای خدا یک لیست محدود از ارزشهای یک فرد است. با تکرار تعریف ارزش، در حقیقت عناصر این لیست به زندگی فرد مذکور، معنا و مفهوم می دهد. اما با این لیست چه می توان کرد؟ همانطور که می دانیم برخی از عناصر این لیست با یکدیگر در تعارض هستند. مثلاً چگونه می توان هم شهرت داشت و هم آرامش؟ یا اینکه چگونه می توان هم پول داشت و هم آرامش؟ البته در برخی اوقات داشتن توام این موارد میسر است اما حتماً به سطح بلوغ فرد بستگی دارد.
با فرض اینکه تمام عناصر این لیست را بتوان با هم مقایسه کرد، ساده ترین شکل مقایسه آنها، مقایسه دو به دو یا زوجی می باشد. ابتدا به صورت تصادفی و یا حروف الفبا تمام ارزشها را از بالا به پایین می نویسیم و بعد سعی می کنیم با مقایسه زوجی، ارزشها را رتبه بندی کنیم.
مثلاً در ابتدا بر اساس حروف الفبا، آرامش در رتبه اول و عاقبت نیک در رتبه هفتم قرار می گیرد. حال برای تعیین رتبه درست از دید ما، باید مقایسه را شروع کنیم. مقایسه با یک سوال ساده انجام می گیرد. آیا حاضرم آرامش داشته باشم ولی پول نداشته باشم؟ اگر پاسخ مثبت بود رتبه آرامش بالاتر از پول خواهد بود و اگر پاسخ منفی بود، جایگاه پول بالاتر از آرامش خواهد شد. این سوال ساده را باید برای مقایسه تمام عناصر با هم تکرار کنیم. با وجود 7 ارزش در لیست ما، لازم است 21 سوال بله یا خیر جواب دهیم.این اقدام به ما کمک می کند بالاترین رتبه را در ارزشهایمان پیدا کنیم و بر این اساس اولویتها جهت تعیین اهداف، مشخص خواهد شد.
ادامه دارد ...
اولین نفری باشید که دیدگاه خود را بیان می کند.