من هم به مانند آن خیلیها، در کنار مشغله و تحصیل و کار و حوزه تخصصی، همیشه به دنبال پاسخ به این سوال بودم که چه راهی هست که حال دلم را خوب کند.
از آنجایی که عمدهی ما نه فیلسوف هستیم و نه روانشناس و شاید هم علاقه یا فرصت مطالعه کتابهای متعدد و مطالب گسترده در این زمینه را نداشته باشیم، قصد دارم به زبان ساده از پاسخی که به آن رسیدهام پردهبرداری کنم. بیشک پاسخی که یافتهام کاملترین نیست و با گذشت زمان مانند یک پازل، کامل و کاملتر میشود اما شاید تا همین مرحله هم، در بر دارندهی حقایقی باشد که مسیر را برای عدهای روشن کند و نقطهی شروع مناسبی محسوب شود.
همانطور که میدانیم، در عصری زندگی میکنیم، که بدون تردید پول، محور بسیاری از کامیابیها شده است. با پول میتوان به خیلی چیزها دست یافت. با پول میتوان مدرک تحصیلی، شغل خوب، ماشین خوب، خانهای مجلل و ... را خرید. اما حال خوب لزوما با پول ایجاد نمیشود و این چالشی است که تاکنون بسیاری از علاقمندان و دنبالکنندگان پول در آن گرفتار شدهاند. از طرفی من نمیگویم پول بد است و نباید سمت پول رفت. ممکن است مثالهای نقض متعددی وجود داشته باشد و افراد پولداری باشند که اتفاقا حال دلشان خوب خوب است اما با تاکید عرض میکنم که علت حال خوب آنها (با فرض اینکه صحت داشته باشد)، وجود پول نیست بلکه مسیر خوب شدن حال دل، مسیر دیگری است.
بنابراین از همین قسمت اول، مسیر را مشخص میکنیم. اگر قرار است با پول به حال دل خوب برسیم، خب بهتر است به دنبال راههایی باشیم که منجر به کسب پول میشود و انشاءالله در این خصوص هم اگر مجالی باشد بحث خواهیم کرد. اما با توجه به اینکه بنده اعتقاد دارم مسیر حال دل خوب و پول داشتن، دو مسیر متفاوت است لذا صرفا به این مطلب خواهیم پرداخت. برای روشنتر شدن گفته خودم یک مثال میزنم. شاید دیده یا شنیده باشید که فردی هم پزشک است و هم هنرمند. مثلا پزشکی که نقاشیهای درجه یک میکشد و یا شعر میگوید. آیا میتوان گفت برای پزشک شدن باید نقاش شد یا برای نقاش شدن باید پزشکی قبول شد؟!
این که میگویم مسیر پول با مسیر حال دل خوب متفاوت است به این معنی نیست که بر هم تاثیری ندارند بلکه منظورم این است که مستقل از جنسیت و سن و رشتهی تحصیلی و میزان پولی که داریم میتوانیم حرکت به سمت حال دل خوب را شروع کنیم. این را هم میدانم که افراد زیادی در این زمینه در حال فعالیت هستند، کتاب مینویسند، دوره آموزشی برگزار میکنند و ... اما من هم به واسطهی مسئولیت اجتماعی و حرفهای خودم، صرفا به دنبال انتقال مفاهیم و آموختهها و تفکرات ذهنی و تجربیات زیسته خودم هستم. علم را باید آموخت حتی اگر در دور دستها یا در اختیار نااهلش باشد.
امیدوارم این کار عامالمنفعهای که شروع کردم به نتایج مطلوبی برسد و تعداد زیادی از دنبالکنندگان، مسیر خود را پیدا کنند و حال دلشان بهتر و بهتر شود.
ادامه دارد ...
ادامه دارد ...
اولین نفری باشید که دیدگاه خود را بیان می کند.